- کم قدمی
- آهسته روی
معنی کم قدمی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کم قدر و اعتبار بودن، بی قدری بی اعتباری
کم گام اهسته رو آهسته رو
بد گامی سبز پایی شومی بدیمنی نامبارکی مقابل خوشقدمی
دارای مدد و کمک اندک بودن، 0 مدد نکردن به کسی، 0 کم روان شدن سیاهی مرکب: (چرخ در کم مددی جهل مرکب دارد بر نگردد زره رفته خیالش چو قلم) 0 (محسن تاثیر)
اندک فهم بودن کم هوشی کم ادراکی
کمی شمار قلت عدد
باهم قسم خوردن هم سوگندی
دارای قدر و ارزش اندک
دو یا چند تن که با هم راه بروند، همگام، همراه
کم ارج کسی که قدر و اعتبار اندک داشته باشد، بی قدر بی اعتبار
بزدلی بی جراتی
پیشینگی پیشی تقدم مقابل متاخری تاخر: پیدا کردن حال متقدمی و متاخری که پیشی و سپسی بود
رفاقت هم نفسی، هم زبانی هم سخنی، هم پیالگی، حالت دو غواص که دم ونفس هر دو موافق باشد
دو یا چند کس که با هم راه روند، همگام، همراه، هم سفر، خدمتگار، خادم
جبن، ترس